از دانشگاه تا بازار کار / مرتضی پورحسین
از دانشگاه تا بازار کار / مرتضی پورحسین

فارغ التحصیلان دانشگاهی به خصوص در رشته های مدیریت و مهندسی صنایع، اغلب دنیای متفاوتی را بیرون از دانشگاه و دروس آن در بازار واقعی کار تجربه می کنند. زمانی که در دانشگاه از شرکت هایی همچون جنرال الکتریک و تویوتا و مانند این ها بحث و تجزیه، تحلیل می کنیم، اغلب خود را در […]

mp222فارغ التحصیلان دانشگاهی به خصوص در رشته های مدیریت و مهندسی صنایع، اغلب دنیای متفاوتی را بیرون از دانشگاه و دروس آن در بازار واقعی کار تجربه می کنند.

زمانی که در دانشگاه از شرکت هایی همچون جنرال الکتریک و تویوتا و مانند این ها بحث و تجزیه، تحلیل می کنیم، اغلب خود را در سیستم های نظام یافته و ساختارمند قرار داده و به فکر توسعه و رفع مشکلات این ساختارهای قدرتمند هستیم. اما توجه به این سوال بسیار حیاتی است که اثاثا علم و تجربه حاصل از مطالعه متون دانشگاهی و به خصوص الگوبرداری ها، چه میزان در بازارکار قابل تعمیم است؟ به بیان دیگر تعداد شرکت هایی با ساختار و سیستم استاندارد بسیار محدودتر از شرکت هایی است که نیازمند ساختاردهی اولیه هستند. لذا همواره ساخت یک سیستم موثر و بهره ور به مراتب حیاتی تر و مهم تر از رفع نقص های جزیی شرکت های عظیم می باشد.

با توجه به تعداد محدود شرکت های ساختارمند و بزرگ، همیشه شاهد متخصصانی در جامعه هستیم که علاقمند به اصلاح ساختار هستند تا ایجاد آن، و طبعا به دنبال یافتن شغل در این بنگاه های اقتصادی بزرگ هستند تا شرکت های کوچک.

روح کارآفرینی و ایجاد یک سیستم، همواره در سال های اخیر محور اصلی بودجه های مراکز علمی، تحقیقاتی و آموزشی بوده است.

سیر صعودی ورود به دانشگاه ها می تواند با نگاهی هدفمند و هوشمندانه هدایت گردد و متون درسی با توجه به نیاز جامعه و واقعیت های موجود تنظیم گردد تا بتواند در تعالی علمی و عملی افراد کارشناس یک جامعه مفید واقع شود.

تنها در این صورت است که خروجی این امر باعث کمک به صنعت کشور خواهد شد. پرداختن به بزرگان صنعت و علم در متون درسی بایستی با کارگاه های آموزشی و کارآموزی و حتی شبیه سازی شرکت های نوپا و کارآفرین تلفیق گردد تا نتیجه آن فارغ التحصیلانی با علم آکادمیک و تجربه ای (هر چند اندک) عملی را ارمغان آورد.

در پی کار در شرکت های بزرگ و کوچک به وضوح شاهد این نکته بودم که ساختار ذهنی شکل گرفته در دوران تحصیل با محدودیت ها و تفکرات سنتی موجود در بازار واقعی فرسنگ ها فاصله دارد. زمانی که در کلاس مدیریت تولید بحث از JIT (تامین به موقع منابع) می شد، فهم این مطلب با توجه به مثال خوبی همچون شرکت خودروسازی تویوتای ژاپن برای بیشتر دانشجویان امری آسان بود ولی همین مطلب را در شرکتی که در زمینه دکوراسیون و استودیوسازی در آن شاغل بودم به راحتی درک و تجریه و تحلیل نمی کردم.

این مثال را در ادامه به طور مفصل بحث خواهیم کرد اما ذکر این مطلب را به این دلیل مهم دانستم که شاید در آن دوران استاد درس مدیریت تولید بهتر بود در مقابل مثال از تویوتا یک سوپر مارکت و یا حتی یک شرکت تبلیغاتی کوچک را در همین بازار ایران مثال زده، مقایسه می کرد و کارگاهی برای درک همین نکات و مقایسه ها شکل می داد.

برای درک بهتر موضوع در اینجا به ذکر مثالی از یک تجربه شخصی می پردازم:

پس از دوران شیرین تحصیلات تکمیلی در شرکتی فعال در زمینه دکوراسیون داخلی و معماری ( به دلیل علاقه شخصی به خلق یک ساختار جدید) وارد شدم و مسئولیت مدیریت اجرایی را عهده دار گشتم.

طبق اصولی که در زمان تحصیل و تجربه کاری آموخته بودم ابتدا سیستمی که به آن وارد شده بودم را به دقت مشاهده و ثبت کردم. سیستمی با ساختار شرکت های شبدری بسیار فعال و در عین حال کوچک و با پرسنل بسیار محدود.

تقسیم کارها به شدت ابتدایی و بدون نظم بود و تمام مسئولیت های پروژه بین 2 نفر تقسیم می شد، مدیر عامل و مدیر اجرایی!

ساختار مرسوم در این صنعت و در چنین شرکت هایی به این گونه است که فردی که دارای علم طراحی و سابقه کار مناسب و همچنین منابع مالی اولیه ای است شرکتی را تاسیس کرده و پروژه های معماری و دکوراسیون در مقیاس متوسط و کوچک را به عهده گرفته و انجام می دهد. (مالک= مدیر)

نمودار جریان کار شامل: معرفی مشتری، جلسه اولیه و نظرخواهی در مورد طراحی اولیه، مدل کردن اولیه طرح، جلسه دوم و ارایه طرح و اصلاحات درخواستی، عقد قرارداد.

طراحی نقشه های فاز دوم (اجرایی)، جمع آوری تیم های اجرایی و عملیات ساخت را در بر می گیرد.

در ادامه این سلسله مقالات برآن شدم تا درباره خلق سیستم های جدید و هرچند کوچک به شرح نمونه های مشابه بپردازیم. در مقاله آتی به شرح ساختار کلی شرکت مورد مطالعه ، چارت سازمانی ، تفیض اختیارات و بحث مدیریت پروژه در این صنعت خواهیم پرداخت.

در اینجا خواهشمندم تجربیات خود را به اشتراک گذاشته تا با هم بیشتر بیاموزیم.

ادامه دارد…