این واژه موقع انتخاب رشته شاید برای من خیلی غریبه بود،اون هم برای کسی که بیشترین علاقش این بود که معماری بخونه ویه آرشیتکت حرفه ای بشه، ولی حالا این رشته با تمام تار وپود من آمیخته شده. اول که وارد این رشته شده بودم فکر میکردم این رشته واسه  کسی مثل من که علاقه داره، […]

این واژه موقع انتخاب رشته شاید برای من خیلی غریبه بود،اون هم برای کسی که بیشترین علاقش این بود که معماری بخونه ویه آرشیتکت حرفه ای بشه، ولی حالا این رشته با تمام تار وپود من آمیخته شده. اول که وارد این رشته شده بودم فکر میکردم این رشته واسه کسی مثل من که علاقه داره، تاروپود هر مبحثی رو که واسه مطالعه انتخاب میکنه دربیاره وتا وقتی که تا ته دنیای اون مبحث نرفته دست بردارش نباشه، زیاد به درد نمی خوره. احساس می کردم نمی تونم توی این رشته عمیق بشم وکشفش کنم.

اما کمی بعد متوجه شدم که این رشته، خوراک آدم هاییه که تنوع رو دوست دارند ودر عین حال باهوش اند. وارد این رشته که شدی ،از حدود ترم ۴ به بعد، دستت میاد که شاید درس هایی که داری میخونی هیچ شباهتی بهم ندارن و راه هر کدوم جداست. از همون حدوداس که باید بهینه سازی رو یاد گرفت. درست شنیدید. هدف اصلی تمام مهندسای صنایع، بهینه سازیه! بهینه سازی یعنی باید بین این همه درس که جلوی یه مهندس صنایع میزارن واسه خوندن، وقت خودمون رو بهینه سازی کنیم و بیشترین وقت خودمون رو، برای درسی که بیشترین علاقه رو بهش داریم بذاریم.

به نظرمن لازم نیست که حتما یه مهندس صنایع روی تمام فیلد هایی که توی مدت تحصیلش بهش یاد داده میشه تمرکز کنه، یه مهندس صنایع باید یاد بگیره براساس علاقه ی خودش واسه هر درسی یا هر مبحثی وقت بزاره نه بیشتر نه کمتر،این یعنی بهینه سازی درس های این رشته ی مهندسی، اونقد تنوع داره که برای اکثر علایق، جای کار و مانور میذاره. مهندسی صنایع یه جوری ترکیب هوش و تنوعه. یعنی اگه کسی وارد این رشته بشه، اولا باید تنوع رو دوست داشته باشه،ثانیا باید باهوش هم باشه. باهوش بودن کمک می کنه که یه مهندس صنایع از درس هایی که داره می خونه بیشتر لذت ببره. هوش واسه مدیریت آسون تره زمان، بین درس های این رشته یه مولفه ی لازم وحیاتیه. واین هوش آدمه که میتونه کمک کنه تا یه مهندس صنایع زمینه مورد علاقش رو راحت تر انتخاب کنه.

اگر مهندسی صنایع رو به عنوان رشته ی مورد علاقتون انتخاب کردید، بدونید انتخاب کاملا درستی انجام دادید، ودست خالی از این رشته فارغ تحصیل نمی شید.

چون:

یک. اگه به مباحث مالی واقتصادی علاقه دارین درس های اقتصاد مهندسی وحسابداری برای شما ساخته شده.
دو. برای درس اصول مدیریت از دل وجون مایه بذارید میتونید یه مدیر موفق بشید.
سه. اگه به خلاقیت و نوآوری علاقه دارید می تونید پا به دنیای الگوریتم های ابتکاری و فرا ابتکاری بذارید؛ دنیایی مخلوط از مهندسی صنایع ومحاسبات پیچیده وجذاب ریاضی. البته به جرات میشه گفت که از این الگوریتم ها در زمینه های گوناگون مهندسی صنایع میشه استفاده کرد. این دیگه بستگی به خلاقیت خود کسی داره که داره مهندسی صنایع میخونه.
چهار. اگه علاقه دارید مدیر پروژه های بزرگ بشید و زمان و هزینه ی این پروژه ها رو مدیریت کنید، میتونید ازدرس کنترل پروژه کمک بگیرید.
پنج. دراین رشته برای هر درس تعدای نرم افزار هم تعریف شده که این برای کسی که به دنیای کامپیوترها علاقه داره یه نقطه ی قوت بزرگ محسوب میشه.

خلاصه اینکه در رشته ی مهندسی صنایع همه چیز به خلاقیت و هوش خودتون و زمینه های کاری مورد علاقه ی شما بستگی داره. یه مهندس صنایع هیچ وقت از رشته خودش خسته نمیشه.مهندسی صنایع یه اقیانوسه عمیقه با یک هارمونی خاص از رنگ های مختلف که کنار هم چیده شدن تا هر کس به میزان علاقش به عمق هر رنگ پی ببره،یک مهندس صنایع خلاق وبا هوش میتونه به کمک درسهایی که خونده توی زندگی روزمره هم موفق باشه چون: مهندسی صنایع یعنی بهینه کردن رنگ های تابلوی زندگی، و ساختن یه تابلوی نقاشی از اقیانوس زندگی که پراز رنگای زیباست،

عمق اقیانوس مهندسی صنایع به این بستگی داره که شما چقدر به این رشته و کاربرد هاش دقیق نگاه کنید…