دانشجو هستم که چه بشود؟ / سیدعلیرضا کاشی‌زاد
دانشجو هستم که چه بشود؟ / سیدعلیرضا کاشی‌زاد

این یادداشت تقدیم می شود به دانشجویان مهندس صنایعی که این روزها در تب و تاب انتخاب رشته کنکور ارشد بودند …

۱- نمی ‌دانم چرا و چطور و چقدر مهندس صنایع هستیم؟ نمی‌ دانم چقدر مهندس صنایع بودن را می‌دانیم؟ اصلا فکر کردن با مهندس صنایع شدن ارتباطی دارد یا نه؟ کار کردن با مهندس […]

این یادداشت تقدیم می ¬شود به دانشجویان مهندس صنایعی که این روزها در تب و تاب انتخاب رشته  کنکور ارشد بودند …

۱٫    نمی ‌دانم چرا و چطور و چقدر مهندس صنایع هستیم؟  نمی‌ دانم چقدر مهندس صنایع بودن را می‌دانیم؟ اصلا فکر کردن با مهندس صنایع شدن ارتباطی دارد یا نه؟ کار کردن با مهندس صنایع شدن ارتباطی دارد یا نه؟ مهندسی چیست؟ مهندس کیست؟ صنعت چیست؟ کجاست؟ چگونه است؟
۲٫    بگذریم و نگذریم پرسش این ‌جاست: دانشجو قرار است چه کار کند؟ چه در پایان داستان دانشجویی باشیم و چه در آغاز راه،  برای یک پرسش باید در جست‌وجوی پاسخی بود: دانشجو هستم که چه بشود؟
۳٫    واژه‌ی رنگ و رو رفته‌ی « نقد » تکراری است! تکراری‌ تر از آن تحلیل داستان است! بهتر است از در و دیوار نگوییم که آخر داستان موش‌ ناقلا کار خودش را بکند! پس با صدای بلند از خود بپرسیم: دانشجو هستم که چه بشود؟
۴٫    فرقی نمی کند. شاید جایی که درس خواهید  خواند اولین یا بزرگترین یا برترین یا کلا خیلی خوب ترین! دانشکده‌ ی مهندسی صنایع کشور باشد!‌¬ هر کدام از دانشگاه¬ های ما  در ایران چشم اندازی دارند.  شاید مثلا نوشته باشند: مهمترین دانشگاه ، با اعتبار جهانی و مبتنی بر هویت ایرانی ـ اسلامی. و در راستای اهداف نظام آموزش عالی در افق ۱۴۰۴٫ و معمولا می¬ خواهند به اهدافی برسند مثل:
پیشتاز در رشته های گوناگون علمی، تبدیل شدن به قطب علمی در کشور، احراز شرایط استقلال تصمیم‌گیری و استقلال مالی ، تجمیع مراکز آموزشی ـ اداری در یک مجتمع دانشگاه، تمرکز فعالیت‌ های دانشگاه برگسترش کمی و کیفی تحصیلات تکمیلی، حضور فعال در مجامع بین المللی  با ارایه دستاوردهای جهانی، حفظ موقعیت ممتاز در بین متقاضیان تحصیل در دانشگاه، راه‌اندازی مراکز پژوهشی و  توسعه مناسبات علمی با سازمانها و موسسات علمی و …
بله! آوردن یک نمونه از چشم‌اندازهای متداول دانشگاهی، به بهانه¬ی این پرسش است: دانشجو هستم که چه بشود؟
۵٫    پاسخ  به پرسش « دانشجو هستم که چه بشود؟ » نیازمند نوعی نگاه است. یکی از  کلیدواژه‌های این نوع نگاه « چشم‌انداز » است!  شاید جست‌وجوی پاسخ برای پرسش « دانشجو هستم که چه بشود؟ »  قصه‌ی تو در تویی داشته باشد در زندگی هر یک از ما. اما خودمان را گول نزنیم! پاسخ به این پرسش فکر کردن می ‌خواهد. اگر این تفکر، از نوع سیستمی ¬اش باشد که چه بهتر!

سیدعلیرضا کاشی‌زاد
اردیبهشت ۱۳۹۳