منبع‌باز تنها یک روش فوق‌العاده برای توسعه کد برنامه نیست؛ روشی است برای تولید بهتر کد و ایجاد ایده‌های جدید که می‌تواند در دنیای تجارت تاثیر بسیاری داشته باشد. اندرو آیتکن، معاون ارشد گروه Olliance که در زمینه نوآوری فعالیت می‌کند، مدل منبع‌باز را یک کاتالیزور اساسی برای نوآوری قلمداد می‌کند. وی هفته گذشته با […]

منبع‌باز تنها یک روش فوق‌العاده برای توسعه کد برنامه نیست؛ روشی است برای تولید بهتر کد و ایجاد ایده‌های جدید که می‌تواند در دنیای تجارت تاثیر بسیاری داشته باشد.

اندرو آیتکن، معاون ارشد گروه Olliance که در زمینه نوآوری فعالیت می‌کند، مدل منبع‌باز را یک کاتالیزور اساسی برای نوآوری قلمداد می‌کند.

وی هفته گذشته با همکاری رئیس بخش منبع‌باز یاهو، جیل یهودا در سمیناری تحت وب، منبع‌باز را به‌عنوان کاتالیزور اصلی برای نوآوری و تغییر فرهنگ کار سازمانی قلمداد کرد.

نوآوری در پیاده‌سازی‌ نرم‌افزاری منبع‌باز به وضوع دیده می‌شود. نکته‌ای که باید به آن اشاره کرد این است که شرکت‌هایی موفق بوده‌اند که در همان ابتدای امر، پروژه خود را به‌عنوان پروژه‌ای منبع‌باز می‌دیدند و از همان ابتدا آن را منبع‌باز کرده‌اند؛ چرا که تبدیل پروژه‌ای تجاری به یک پروژه منبع‌باز اغلب ناموفق و محکوم به شکست است (مثال: سیستم‌عامل سیمبیان نوکیا). از این رو، یکی از وابستگی‌های اصلی ایده‌ها به منبع‌باز، امکانات و ابزارآلاتی است که این جامعه در اختیارمان قرار می‌دهد.

در حال حاضر مشاهده می‌کنیم شرکت‌های بزرگ نرم‌افزاری تجاری، محصولات جدید خود را با مدل منبع‌باز عرضه می‌کنند . دلیل این تغییر رویه را می‌توان به طبیعت تکاملی و بلوغ مدل نرم‌افزاری منبع‌باز مرتبط دانست.

هر چه افراد و سازمان‌ها تمایل بیشتری برای مصرف نرم‌افزارهای منبع‌باز پیدا کنند، علاقه آنها به کمک‌کردن و توسعه این نرم‌افزارها نیز بیشتر می‌شود؛ چرا که می‌توانند قابلیت‌هایی را ببینند که بسادگی می‌شود با اندکی نوآوری، آن نرم‌افزار را به روشی سفارشی کرد که حتی قابل مقایسه با مدل تجاری آن نباشد.

این یعنی نه‌تنها کسانی که در حوزه فناوری به فعالیت می‌پردازند با منبع‌باز راحت کار می‌کنند، بلکه کاربران هدف فناوری اطلاعات نیز بسادگی می‌توانند خود را با شرایط منبع‌باز وفق دهند. به‌دلیل تبلیغات صحیح‌تر نرم‌افزارهای منبع‌باز، کاربران هدف نیز می‌توانند به شیوه‌ای، هر چند ساده، کمک بزرگی به توسعه نرم‌افزار بکنند.

شاید این تغییر رویه، هنوز همه‌گیر نشده باشد و به‌جای ده‌ها هزار شرکت، تنها چند ده شرکت به این رویه روی آورده باشند؛ اما با گذار منبع‌باز از مرحله تاکتیکی به مرحله استراتژیک، منبع‌باز به بخشی جدا نشدنی از فناوری تبدیل خواهد شد و تاثیری بزرگ در پی خواهد داشت.

برای لحظه‌ای تصور کنیم این فناوری به بعد دیگری می‌رسد که در آن نیاز به توسعه‌دهنده منبع‌باز داریم. در این صورت همکاری با این توسعه‌دهندگان چگونه خواهد بود؟ روال اداری آن چطور؟ اگر بتوان محصولی را توزیع کرد که با نرم‌افزارهای منبع‌باز تولید شده است، در این صورت خریداری یا توزیع فیزیکی آن به‌ چه روشی انجام خواهد شد؟

در اینجاست که منبع‌باز پای خودش را از دنیای نرم‌افزاری بیرون می‌گذارد و به‌اصطلاح این سنگی که در آب انداخته شده، موج‌هایی تولید می‌کند که قرار است از ساحل نیز عبور کنند. آیا این تغییر، منجر به دگرگونی بزرگ‌تر در تجارت نخواهد شد؟

روش‌هایی از انجام کار وجود دارد که در آن، همه اعضای یک تیم همزمان و در همکاری کامل شروع به انجام یک کار کرده و سپس همه با هم آن کار را تمام می‌کنند. توسعه منبع‌باز نیز دقیقا در همین شاخه می‌گنجد. چه درون تجارت و چه بیرون از آن، به‌نظر می‌رسد منبع‌باز نگاهی فلسفی به انجام کارها داشته باشد. به‌عنوان مثال، GreenXchange که روشی برای انتقال آدرس‌های آی‌پی است، توسط Best Buy، Creative Commons و Nike در سال 2010 طراحی شد تا مخارج کلی انتقال آدرس اینترنتی به شخصی دیگر را کاهش دهد. این پروژه کاملا مبتنی بر صفات منبع‌باز است.

از دیگر پروژه‌های غیر نرم‌افزاری می‌توان به OpenLaw و OpenProsthetics اشاره کرد که بر اساس فلسفه منبع‌باز ایجاد شده‌اند.

از چنین مثال‌هایی می‌توان به این نتیجه رسید که منبع‌باز در ابتدای راهی است که حضورش را در جنبه‌های غیر نرم‌افزاری اثبات می‌کند.

محمدرضا قرباني

منبع : جام جم

http://jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100851447801