جام جهانی می تواند درس های خوبی، برای مدیران داشته باشد. در شرایط اقتصادی کنونی، بالا بردن روحیه کارکنان و درگیر کردن بیشتر آنان با کار، از اولویت های مدیران است و فوتبال می تواند این درس را داشته باشد که برای انگیزش افراد و ارائه کار تیمی، داشتن مدیران خوب و کارآمد اهمیت دارد. […]
جام جهانی می تواند درس های خوبی، برای مدیران داشته باشد.
در شرایط اقتصادی کنونی، بالا بردن روحیه کارکنان و درگیر کردن بیشتر آنان با کار، از اولویت های مدیران است و فوتبال می تواند این درس را داشته باشد که برای انگیزش افراد و ارائه کار تیمی، داشتن مدیران خوب و کارآمد اهمیت دارد. البته، شاید این نکته به نظر واضح بیاید ولی درسی است که مدیران کسب و کار هنوز باید بیاموزند وگرنه چرا شرکت ها باید کسانی را که عملکرد ممتاز دارند مانند فروشنده یا حسابدار ممتاز خود را، به مناصب مدیریتی ارتقا دهند بدون اینکه بیندیشند آیا آنها اساسا مناسب جایگاه مدیریت هستند یا خیر؟ چرا شرکت ها باید کماکان به مدیرانشان به خاطر عملکرد شخصی بالا و نه به خاطر عملکرد تیم یا سازمانشان، پاداش بدهند؟
درس 1- مدیریت یک شغل مستقل است.
هیچ ارتباطی بین تخصص کاری و توانائی مدیریتی نیست. خوزه مورینیو، در جوانی اش سعی کرد فوتبالیست بشود ولی خیلی زود پی برد که توانائی های لازم آن را ندارد. ولی، امروز او در رئال مادرید به موفقیت قابل توجهی به عنوان یک مربی دست یافته است. فرض کنید که او در یک شرکت مثلا یک فروشنده یا بازاریاب تحصیل کرده ولی ناموفق بود، در آن صورت، به زندگی حرفه ای او عجولانه پایان داده می شد و به توانائی مدیریتی او توجه نمی شد.
نکته: در فوتبال ایران نیز یکی از دلایل محدود بودن تعداد مربیان موفق این است که دائما به دنبال پیدا کردن یک مربی خوب و توانمند از میان بازیکنان معروف سابق هستیم.
درس 2- استعداد بستگی به زمینه کاربرد آن دارد.
مربی گری یک تیم در یک تورنمنت غیر دوره ای مانند جام جهانی مشابه مدیریت کردن یک پروژه کوتاه مدت است که از گروهی از افراد ناهمگون و اغلب نا آشنا با یکدیگر و از دپارتمان های مختلف، تشکیل شده است. یک مربی در چنین شرایطی، زمان اندکی برای به دست آوردن حداکثر نتیجه را از توان بالقوه آنان دارد یعنی، هماهنگ کردن افراد با نقش هایشان و شاید موقعیت های جدیدشان. در جام جهانی، می توانیم بازیکنانی را ببینیم که در تیم های باشگاهی اشان عالی کار می کنند ولی در تیم ملی و زمانی که وظایف کاملا متفاوتی به آنها سپرده می شود، نمایش نا امید کننده ای دارند به عبارت دیگر، استعداد معنائی ندارد مگر اینکه در متن و شرایط مناسب به کار گرفته شود.
مدیریت کردن افراد یک گروه کاری به معنای به زور خوراندن افراد به مسؤولیت های جدیدشان نیست بلکه انتخاب متناسب ترین نقش ها برای افراد و حتی ایجاد نقش ها و مسؤولیت های جدیدی است که هم نتیجه مورد نیاز را ایجاد کنند و هم توانائی های بالقوه افراد را آزاد کنند.
دکتر محسن پرورش