برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد: کاربردهای شبکه‌های ارزش برای نوآوری
برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد: کاربردهای شبکه‌های ارزش برای نوآوری

هیچ کدام از چارچوب‌های ارزشی سنتی از قدرت پیش‌بینی کافی برای موفقیت شرکت‌هایی که از نوآوری‌های اخلالگر و تکان‌دهنده استفاده می‌کنند برخوردار نیستند که این مساله در مورد شرکت‌های جاافتاده‌ای که در یک صنعت موفق بوده‌اند اما قصد ورود به صنعت یا بخش جدیدی دارند که دربردارنده نوآوری ساختارشکن است، بیشتر مصداق پیدا می‌کند. علت […]

هیچ کدام از چارچوب‌های ارزشی سنتی از قدرت پیش‌بینی کافی برای موفقیت شرکت‌هایی که از نوآوری‌های اخلالگر و تکان‌دهنده استفاده می‌کنند برخوردار نیستند که این مساله در مورد شرکت‌های جاافتاده‌ای که در یک صنعت موفق بوده‌اند اما قصد ورود به صنعت یا بخش جدیدی دارند که دربردارنده نوآوری ساختارشکن است، بیشتر مصداق پیدا می‌کند. علت اصلی این ناتوانی در فقدان مهارت‌های تکنولوژیک لازم برای توسعه محصولات جدید نهفته است که باعث می‌شود تسلیم شدن بی‌مورد این شرکت‌ها در برابر درخواست‌های مشتریان و ورود آنها به حوزه‌هایی که آمادگی حضور در آنها را ندارند، به بروز فاجعه منتهی شود.

عامل اصلی بروز این فاجعه‌ها چیزی نیست مگر وابستگی توسعه بسیاری از محصولات جدید به تکنولوژی‌های اخلالگر که همین ویژگی باعث کاهش قدرت پیش‌بینی شبکه‌های ارزش می‌شود. در واقع تکنولوژی‌های اخلالگر با سرعتی مشابه تکنولوژی‌های جاافتاده پیشرفت می‌کنند اما آنچه که آنها را از هم متمایز می‌کند این است که در صورت فراهم نبودن بستر فنی و عملیاتی لازم برای به کار بستن این تکنولوژی ها، حتی با وجود تقاضای شدید مشتریان برای به کارگیری تکنولوژی‌های اخلالگر، ورود شرکت‌های جاافتاده به این عرصه در اغلب موارد نتیجه‌ای جز شکست برای آنها نخواهد داشت. شرکت‌های جاافتاده برای موفقیت در استفاده از تکنولوژی‌های اخلالگر و ورود به عرصه‌های جدید، بیش از هر چیز نیازمند تقویت توان رقابتی، آن هم از پایین به بالا هستند و این یعنی همان تقویت ساختارهای فنی و عملیاتی برای طراحی و تولید محصولات ساختارشکن.

شبکه‌های ارزش با توانایی قابل توجهی قادرند مشخص کنند که شرکت‌ها در چه حوزه‌هایی می‌توانند وارد شوند و در چه حوزه‌هایی خیر.

۱- یکی از عوامل کلیدی تعیین‌کننده در میزان موفقیت‌آمیز بودن تجاری یک نوآوری، انعطاف بازیگران اصلی در یک شبکه ارزشی در جهت برآورده ساختن خواسته‌ها و نیازهای مشتریان است که تا چه اندازه حاضرند به خاطر آنها دست به ریسک ورود به عرصه تکنولوژی‌های اخلالگر و ناشناخته بزنند. در برخی شبکه‌های ارزشی، شرکت‌های جاافتاده دل را به دریا می‌زنند و نوآوری‌هایی از انواع مختلف را به محک آزمایش قرار می‌دهند و در این مسیر هراسی از دشواری‌ها و ابهامات فراوان ناشی از وجود تکنولوژی‌ها و نوآوری‌های اخلالگر و تکان‌دهنده به دل خود راه نمی‌دهند. آنها برای این ریسک گسترده، دلیل قانع‌کننده‌ای دارند و آن نیازها و خواسته‌های مشتریان در اولویت اول است و به همین دلیل گرفتاری‌ها و ریسک‌های احتمالی ورود به حوزه‌های ناشناخته را به جان می‌خرند هرچند که کاربردها و آینده محصولات نوآورانه، نامشخص باشد.

۲- تصمیم شرکت‌های جاافتاده برای نادیده گرفتن تکنولوژی‌هایی که منطبق با نیازها و خواسته‌های مشتریان نیستند هنگامی خطرناک و مهلک خواهد بود که دو شرط وجود داشته باشد، اول اینکه عملکرد مطلوب شرکت‌ها در یک شبکه ارزش در طی زمان تغییر پیدا کند، دوم اینکه تکنولوژیست‌ها بتوانند در چارچوب یک پارادایم تکنولوژیک واحد دست به نوآوری بزنند. وجود همزمان این دو شرط در یک چارچوب شبکه ارزش باعث می‌شود تا شبکه ارزشی اولیه به قوه خود باقی بماند و چنانچه یکی از این دو شرط یا هیچ کدام از آنها محقق نشود، تکنولوژی‌ها و نوآوری‌های ساختارشکن، قابلیت تجاری شدن و موفقیت‌آمیز بودن برای شرکت‌های جاافتاده را نخواهند داشت.

۳- شرکت‌های نوظهور و تازه‌وارد دارای مزیت حمله‌کنندگی نسبت به شرکت‌های جاافتاده هستند، چرا که استارت آپ‌ها این امکان را دارند تا با استفاده از طرح‌ها و ساختارهای ابداعی شرکت‌های جاافتاده همان محصولاتی را تولید کنند که هزینه‌ای بابت طراحی و تحقیق و توسعه آن نپرداخته‌اند و همین مساله این امکان را به آنها می‌دهد تا سرمایه و توان خود را روی ورود به حوزه‌های تکنولوژیک و نوآورانه اخلالگری متمرکز کنند که شرکت‌های جاافتاده را مجال ورود به آنها نیست.

در چنین شرایطی، این شرکت‌های نوظهور و استارت‌آپ‌ها هستند که قواعد بازی را تعیین می‌کنند و مسیرهای آینده نوآوری‌های تکنولوژیک را رقم می‌زنند. در این میان تنها راهی که برای شرکت‌های جاافتاده باقی می‌ماند تا آنها در فرآیند تجاری‌سازی تکنولوژی‌های نوآورانه و اخلالگر پیشرو باشند، عبارت است از ورود به شبکه ارزش خاص که در آنها امکان ارزش‌آفرینی مستمر و پایدار وجود داشته باشد.

۴- هر چند، مزیت حمله‌کنندگی شرکت‌های تازه‌وارد به شرکت‌های جاافتاده، ارتباط نزدیکی با تغییر و تحولات تکنولوژیک اخلالگر و تکان‌دهنده دارد، ارزش و اهمیت این مزیت در سهولت و سرعت شناسایی تعهدات استراتژیک و توسعه کاربردهای بازارهای رو به رشد و شبکه‌های ارزشی نهفته و در این حالت، آنچه تعیین‌کننده و حائز اهمیت است، انعطاف‌پذیری نسبی شرکت‌های جاافتاده موفق در برابر شرکت‌های تازه‌واردی است که از قابلیت سازگاری بیشتری با تحولات استراتژیک و تکنولوژیک اخلالگر برخوردارند.

این نکات و پیشنهادها در مجموع، ابعاد جدیدی را در زمینه تحلیل نوآوری‌های تکنولوژیک ترسیم می‌کنند. شرکت‌ها علاوه بر توانایی‌ها و ظرفیت‌های مورد نیاز برای به کارگیری تکنولوژی جدید و نوآوری‌های اخلالگر با طیف گسترده‌ای از تکنولوژی‌های جدید و پیشرفته‌ای روبه‌رو هستند که هر کدامشان تغییراتی اساسی را در شبکه‌های ارزش ایجاد می‌کنند. در این میان، نحوه رویارویی و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری شرکت‌ها از شبکه‌های ارزش به واسطه پتانسیل‌ها و بسترهای فنی و عملیاتی خاصی تعیین می‌شود که مشخص می‌کند آیا شرکت‌های جاافتاده و موفق در سایر حوزه‌ها و در تولید سایر محصولات جا افتاده می‌توانند در زمینه تولید محصولات تکنولوژیک جدید و ناشناخته هم موفق باشند یا خیر؟ آنچه در این میان مسلم است اینکه توجه کورکورانه به نیازها و خواسته‌های مشتریان برای بهره‌مندی از محصولات جدید و نیازمند نوآوری‌های اخلالگر نباید باعث شود تا تصمیم‌گیران شرکت‌ها، چشمشان را بر روی کمبودها و خلأهای فنی و عملیاتی خود ببندند.