زنگ تحلیل / گام سوم : چرا ایده آل نیست؟! / هادی آقازاده

تا اینجا یادگرفتید که چگونه مسئله خود را تعریف کرده و تضاد های آنرا مشخص کنید. همچنین یاد گرفتید که چگونه نگاهی متفاوت به منابع موجودتان داشته باشید. حال اجازه دهید از آخر شروع کنیم ! از راه حل !

چگونه امکان دارد مسئله ای را حل کنید بدون اینکه راه حل آن را بدانید؟ لزومی به جواب نیست! شما هرچند جواب واقعی را نمی دانید ولی می توانید ایده آل ترین نتیجه ی ممکن را تصور کنید! نتیجه ای که ممکن است یک رویای دست نیافتنی حاصل از یک نگرش خلاقانه به مسئله باشد. مهمترین فایده این طرز نگرش از بین بردن چارچوب های ذهنی است. چارچوب هایی خود بافته ای که خودتان برای مسئله تان تعریف کرده اید و باعث می شود تعریف راحت و بی دردسری از مسئله داشته باشید. مفهوم ایده آلی یعنی:

لزومی ندارد که حتما یک ایده آل برای مسئله مان داشته باشیم اما ایده آل ترین نتیجه ، نتیجه ای است که مخرجش صفر باشد. بر چگونگی چنین نتیجه ای فکر نکنید فقط تا می توانید انواع حالات ممکن برای چنین اتفاقی را تصور کنید. هر چه قدر متفاوت تر ببینید راه حل واقعی تان خلاقانه تر، متفاوت تر و اقتصادی تر خواهد بود . ذکر این نکته نیز لازم است که در دنیای کسب و کار پیدا کردن ایده آل ترین نتیجه دشوار است زیرا ممکن است مسئله برای شخصی ایده آل باشد اما برای دیگر افراد درگیر در مسئله نه تنها ایده آل نباشد بلکه کاملا مخالف خواسته ی آنها باشد بنابراین بهتر است در یک فرآیند گروهی به ایده آل ترین نتیجه فکر کنید.

چرا دست یابی به ایده آل معمولا یک فرض محال محسوب می شود ؟ زیرا برای دست یابی به ایده آل مسئله معمولا دو خاصیت از یک عنصر مسئله روبه روی هم می ایستند .( مثلا یک جز هم باید باشد هم نباید باشد ) این اتفاق باعث به وجود آمدن گونه ی دیگری از تضاد ها می شود . هدف شما در نهایت حل کردن تضاد هایی از جنس بودن یا نبودن خواهد بود. اگر بتوانید این تضاد ها را یکی پس از دیگری حل کنید به سمت راه حل ایده آل حرکت خواهید کرد. جمله انیشتین را به یاد داشته باشید که اگر ایده ای در همان آغاز احمقانه به نظر نرسد ایده خوب نیست. روی مفهوم ایده آل فکر کنید و حالات سیستم ایده آل را بنویسید.