جام جم آنلاين: داشتن پول شاید دانش را به همراه نداشته باشد، اما میتوان با قدرت این ابزار، مدرك دانشگاهی را در هر مقطعی تهیه كرد! آیا میخواهید پایاننامه یا تز مقاطع فوقلیسانس و دكترای خود را ارئه دهید؟ حتما زمان بررسی یا خواندن كتابها و مقالات لازم در این زمینه را هم ندارید! فربد […]
جام جم آنلاين: داشتن پول شاید دانش را به همراه نداشته باشد، اما میتوان با قدرت این ابزار، مدرك دانشگاهی را در هر مقطعی تهیه كرد! آیا میخواهید پایاننامه یا تز مقاطع فوقلیسانس و دكترای خود را ارئه دهید؟ حتما زمان بررسی یا خواندن كتابها و مقالات لازم در این زمینه را هم ندارید!
فربد یكی از آن همه دانشجویانی است كه چند بار طرح خود را ارائه داده و هر بار به دلایلی رد شده است. حالا او به یكی از مجتمعهای خیابان انقلاب آمده تا شاید این گره كور به نوعی در این تنها اتاق كه بیشتر شبیه سمساری است، گشوده شود. این دفتر كه فربد به آن امید زیادی بسته است با تابلوی دیگری در حال فعالیت است.
البته لزومی ندارد كه همه راهی و آواره ساختمانهای قدیمی و بدون آسانسور مركز شهر شوند، میتوان همان پشت میز با جستجوی كلمات كلیدی در رایانه تعداد زیادی آدرس و شماره تلفن به دست آورد. صفحههای مجازی كه باز میشوند شما شاهد چنین عباراتی خواهید بود: («ارائه كلید واژهها از سوی شما»، «ادامه كار با ما»، «مشاوره»، «تهیه پروپوزال» و «نگارش نهایی» پایاننامه را در هر زمانی، بسته به بودجه شما، انجام خواهیم داد…) فربد نیز چنین كرده بود و پس از تماس تلفنی، خانم منشی آدرس دفتر را به او داد. این دومین مكانی است كه او به آن مراجعه میكند.
البته در كنار چنین تبلیغاتی، بسیاری هم به فضای دانشگاهی نفوذ كرده و به صورت مستقیم مشتریان خود را جذب میكنند. «این یك روند جدی و در حال گسترش است». این هشدار را سلیمان پاكسرشت، استاد جامعهشناسی دانشگاه بوعلی همدان میدهد و در تحلیل این ماجرا به «جامجم» میگوید: «چنین مسالهای را باید از 2 جنبه درون نهادی و برون نهادی نگریست كه من بیشتر به جنبه درون نهادی آن نگاه میكنم. حتی میتوان روی این پدیده «مزدوری علم» نام نهاد؛ پدیده ای پیچیده و در حال گسترش كه توسط اشخاصی كه فاقد صلاحیت علمیهستند، انجام میشود.»
تا گرفتن نمره 17 كنار شما هستیم!
برای درك موضوع با یكی از آگهیدهندگان كه خود را استاد دانشگاه و مشاور پایاننامه معرفی میكند، به صورت تلفنی گفت و گو شد؛ البته به عنوان یك مشتری و متقاضی و نیازمند پایاننامهای با موضوع كلی «اختلالات بیش فعالی در كودكان».
فرد پاسخ دهنده در آغاز 2 پرسش كلیدی طرح میكند؛ «زمان»، «بودجه» و این كه چه مقدار كار به صورت میدانی و چه میزان آن كتابخانهای است؟
پس از ارائه توضیحات لازم، انجام یك كار «تضمین شده»، «شسته رفته» با حداقل نمره 17 را تقبل كردند. ظاهرا جنبه برون نهادی قضیه بدون هیچ پروسه و مجوز اداری راه خود را در بازار یافته است و همچنان به سوی مسیری نامعلوم در دنیای دانش پیش میرود.
اما در خود دانشگاه یا همان جنبه درون نهادی ماجرا، چه اتفاقی افتاده است؟ پاكسرشت با طرح این پرسش میگوید: «یك عامل كلیدی، ضعف در انتقال هنجار و اخلاق علمی به دانشجویان است. ما در مقطع كارشناسی واحدي نداریم كه به دانشجویان اصول اخلاق علمی و حقوقی آثار علمی آموزش داده شود. اكنون چه انتظاری داریم كه دانشجویان این رفتارها را از خود بروز ندهند؟ نیاز به ارائه 2 واحد در این زمینه كاملا محسوس است تا دانشجویان این كدها را دریافت كنند. پس از آن میتوان توقع ارائه یك كار پژوهشی با رعایت اخلاق علمی داشت. اما در حال حاضر هنجارها به صورت مستقیم تولید و منتقل نمیشوند.»
بده ـ بستان استادان
تصور یا انتظاری كه پیش میآید این است كه چرا استادان به چنین موضوع مهمیچندان اهمیت نمیدهند؛ در اینجا 2 فرضیه بویژه در ارتباط با پایاننامهها، قابل طرح است؛ نخست این كه استاد مربوطه چندان اشراف علمی نسبت به موضوع ارائه شده از سوی دانشجویان ندارد و به همین دلیل متوجه نميشود كه كار ارائه شده آیا پژوهش خود دانشجوست یا یك اثر مونتاژ شده و تولیدی دیگران؟ و دوم این كه در صورت اطلاع از این موضوع چرا و چگونه همه پایاننامهها نمره بالای 17 كسب میكنند؟
«این یك بده بستان است» پاسخ عضو هیات علمیدانشگاه بوعلی بسیار قاطع است. وی بده بستان رایج در دانشگاهها را چنین توضیح میدهد: «استادان نمره كمتر از 17به هیچ پایاننامه ای نمیدهند؛ این در حقیقت نمره اساتید به خود و یكدیگر است. به طور مثال بنده برای موردي داور یك پایاننامه میشوم، روز دیگر استاد دیگری داوری یكی از پایاننامههای دانشجویان بنده را بر عهده میگیرد. این در حقیقت نوعی بده بستان میان استادان است. در كل معیار ارزشیابی در پایاننامهها مشخص نیست. توقعات در جلسه دفاع همین مناسبات است كه دست به دست هم میدهند و نتیجه آن چنین نمرههایی میشود. خود دانشجویان نیز به این مساله واقف هستند.»
دانشگاه، یك دوره گذار
دیری نمیپاید دانشجویانی كه با شور فراوان و شب نخوابیدنهای پیش از كنكور راه خود را به دانشگاه باز كردهاند، درمییابند كه این مقطع یك دوره گذار، همچون دوره خدمت سربازی است.
فربد كه البته نامش مستعار است، با تبسم میگوید: «چه اهمیتی دارد خودم این كار را انجام دهم یا دیگری. اصلا ارائه یك كار علمی چه تاثیری در زندگی و كار من دارد، هیچ كس به آن بها نمیدهد، كاغذ آن مثل همه كارهای دیگر گوشه كتابخانه به مرور زرد میشود. در حالی كه خود استادان دانشگاه زمان و مشاوره كافی برای كار پایاننامه دانشجویان اختصاص نمیدهند، چه انتظاری وجود دارد؟ باید این مرحله همچون دیگر مراحل زندگی طی شود.»
پاكسرشت درباره نتیجهگیری دانشجویان از دوران تحصیل خود به عنوان یك مرحله گذار، به عدم تاثیرگذاری كارهای پژوهشی بر شغل دانشجویان اشاره میكند و میگوید: «به جرات میگویم كه یك دانشجو به سرعت به این چنین نتیجهای خواهد رسید كه دوره دانشگاه را تنها باید گذراند، همین، چون بین مهارتهای آموخته شده و تخصص دانشجویان با نیاز جامعه و اشتغال آنها تناسبی وجود ندارد.»
برخی از استادان و معلمان تنها به درس دادن اكتفا كردهاند و تولید علم را به عنوان یك هنجار آموزش نمیدهند. در حالی كه این موضوع باید در جامعه علمیبه عنوان یك هنجار اخلاقی مورد توجه قرار گیرد.
مدركگرایی و رقابت استادان برای ارتقا
این كه مدرك چه تاثیری در ارتقاي شغلی دارد و حتی برای جلسه خواستگاری نیز مفید و موثر است، نیازی به توضیح ندارد، اما از سویی دیگر چنانچه پاكسرشت عنوان میكند: «دانشگاه به عنوان یك نهاد، دارای فرهنگ و آداب خاص خود است» كه پایداری چنین فرهنگی مستلزم داشتن ابزارهای «تنبیه و تشویق است».
این جامعهشناس با ذكر نمونههای عینی ابراز میكند: «حتی در مواردی كه متوجه تخلف دانشجویی در این زمینه میشویم، امكان برخورد جدی با وی بر اساس ضوابط وجود ندارد. حتی طبق قوانین نمیتوان وی را از حضور در كلاس محروم ساخت. در اصل سیستم تنبیه در چنین مواردی ناكارآمد و ناقص است. چنین عواملی موجب شده كه دانشگاه تنها یك مكان برای ارائه مدرك به دانشجویان باشد.»
چنین به نظر میرسد، عامل بروننهادی و دروننهادی در یك قانون نانوشته به دلایل بسیار و به صورت هماهنگ، این پازل را كامل میكنند. اگر جنبه مادی برای عامل بروننهادی یا همان بازار انگیزه است، در درون خود دانشگاه نیز برخی از استادان در یك رقابت و برای گرفتن ارتقاي شغلی به این مساله دامن میزنند. استاد دانشگاه بوعلی به بروز و گسترش این مساله در خود گروه مرجع اشاره میكند و میگوید: «متاسفانه یك مسابقه ناروا برای «ارتقاء» شیوع یافته است كه آثار نامطلوبی در پیشرفت علمی دارد؛ چون در حالت مسابقه حتی علم را كمیمیبینیم.»
در یك نگاه كلیتر میتوان گفت عدم رعایت اصل پژوهش و حق مولف تنها محدود به دانشگاه و پژوهشهای دانشگاهی نیست، چنانچه كه كتابسازی نیز در جامعه، بازار و جایگاه خود را دارد. «گاهی مشاهده میشود كه یك فرد در طول دو سال به اندازه 50 سال كار علمی روانه بازار میكند! این مساله در خود گروه مرجع در حال شیوع است».
پایاننامه ارزانتر میخواهم
«2 میلیون برای 200 صفحه! تحویل 2 ماهه!» فربد میگوید: «این قیمت یكی از افراد برای ارائه پایاننامه بود كه برای بار نخست به او مراجعه كردم. من توان پرداخت چنین رقمی را ندارم. حالا هم كه
اینجا منتظرم تا استاد بیایند!»
یك استاد دیگر دانشگاه كه به دلایلی نمیخواست نامش عنوان شود، بخشی از دلایل چنین ناهنجاری علمی در فضای دانشگاهی را ناشی از ضعف دانشجویان در نوشتن، كم دانشی، هراس و موارد دیگر میداند كه به همین دلایل دانشجو ترجیح میدهد با صرف هزینهای از این مرحله عبور كند. وی همچنین فضای عمومی جامعه را نیز از دیگر عوامل موثر در گسترش این نوع تقلب عنوان كرده و میگوید: «هنگامی كه به صورت آزاد این كار تبلیغ میشود خود به گسترش كار دامن میزند. زمانی كه قبح مدارك جعلی و تقلبی از بین برود، زمینه و بستر چنین كارهایی نیز مهیا خواهد شد.»
شاید اتفاق بیفتد
این پرسش اساسی مطرح است كه آیا تعهد به هنجارهای علمی پذیرفته شده است یا نه؟ در حالی كه قاعدهای برای ارزیابی پایاننامهها وجود ندارد. استاد دانشگاه بوعلی این پرسش را مطرح كرد. با چنین روندی دیری نخواهد پایید كه خواهید دید و شنید: تحویل پایاننامه در منزل، محل كار یا حتی در جلسه دفاع. شاید خود آنها هم از كار دفاع كنند! بامزه است نه؟ اما در عینحال جدی و خطرناك. فعلا فربد باید از پایاننامه نانوشته خود به طور شخصی دفاع كند، او به قول خودش میخواهد تنها از شر این واحد درسی كه زمان چندانی هم برای آن ندارد، راحت شود. «اصلا اعصاب فكر كردن به این موضوع را ندارم. بریدهام»!
سامان عابری / جامجم
http://jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100802030411