بر كسي پوشيده نيست كه ارگونومي يا مهندسي فاكتورهاي انساني هنوز جايگاه خود را آنچنان كه بايد و شايد در نظام صنعتی، خدماتی و آموزشي کشورمان پيدا نكرده است، در اين رهگذر، ما شاهد آن هستيم كه طيف وسيعي از جامعه مهندسي كشور هنوز با اين حوزه غريبه بوده و حتی اگر افرادی هم، نام […]
بر كسي پوشيده نيست كه ارگونومي يا مهندسي فاكتورهاي انساني هنوز جايگاه خود را آنچنان كه بايد و شايد در نظام صنعتی، خدماتی و آموزشي کشورمان پيدا نكرده است، در اين رهگذر، ما شاهد آن هستيم كه طيف وسيعي از جامعه مهندسي كشور هنوز با اين حوزه غريبه بوده و حتی اگر افرادی هم، نام اين رشته را شنيده باشند و نسبت به آن آگاهي كسب نموده باشند، اين آگاهي درست و کافی نبوده است. و بارها پيش آمده که وقتي پرسیده می شود آيا با ارگونومي آشنا هستيد يا خیر، در بهترين حالت سريعاً درباره نحوه نشستن بر روي صندلي و چگونگي كار با رايانه مثال هایی ميزنند تا بدين ترتيب توانسته باشند به اين پرسش پاسخ دهند. حال آن که، تنها يكي از كاركردهاي بسيار خرد ارگونومي، طراحي وضعيت نشستن بر روي صندلي و نحوه قرار گيري نمايشگر رايانه و… است. اما در حقيقت ارگونومي (كه در اروپا به اين نام معرفي شده است) يا مهندسي فاكتورهاي انساني (كه بيشتر در ايالات متحده مصطلح است) حوزههاي بسيار وسيعتري را در بر ميگيرد. ارگونومي در يك بخشپذيري گسترده به دو حوزهي ارگونومي كلان (Macro ergonomics) و ارگونومي خُرد (Micro ergonomics) تقسيم ميشود. آن بخش كه داراي قدمت بيشتري است، بخش ارگونومي خرد است كه هم اكنون كانون توجهات افراد در داخل و خارج از کشور است و به همين دليل افراد براي توصيف ارگونومي، بيشتر مثالهايي در مورد نحوه نشستن يا نوع صندلي و ميز كار ارائه ميدهند، چرا كه پرداختن به اين موضوعات بيشتر در حوزه ارگونومي خرد، مطرح می گردد. اما شايد مهمتر از ارگونومي خرد، مقوله ارگونومي كلان باشد كه بيشتر به ماكرو ارگونومي معروف است. گفته ميشود هنگامي كه در يك سازمان (در مفهوم وسيع) ماكرو ارگونومي به اجرا درآيد، آنگاه بستر لازم براي بروز ميكرو ارگونومي فراهم شده و بعضاً گفته شده است كه در اين شرايط، ميكرو ارگونومي بهصورت خودكار در سازمان مطرح و جاري ميشود. اين موضوع به دليل ماهيت ارگونومي كلان است كه سعي ميكند ارگونومي را در سطح كل سازمان مورد بررسي قرار دهد. اما بحث در رابطه با تعريفشناسي اين دو حوزه خارج از موضوع اين نوشتار است.
از منظر ديگر ميتوان در بُعد كاربست ارگونومي، دو بخش كلي را بيان نمود كه اين دانش سعي در ورود به آن ها نموده و در اين رهگذر، برهمكنش (تعامل) انسان را با محيط اطراف او بهينه نمايد، بهطوري كه انسان با در نظر گرفتن خصوصيت و ويژگيهاي جسمي و ذهني و نيز محدوديتهاي خود قادر به انجام كارها در راحت ترین وضعیت ممکن بوده و دچار آسيبهاي ذهني و جسمي نشود و از طرف ديگر، كارها متناسب با انسان طراحی شده و بهصورت بهرهور به انجام برسند. بنابراين كاربرد ارگونومي را ميتوان در دو منظر “ارگونومي براي مصرف كننده“ و “ارگونومي براي بهينهسازي تعامل انسان و محيط كار و زندگي“ بخشيزه كرد.
لازم به توضيح است كه “ارگونومي براي مصرفكننده“ سعي در طراحي تمام تجهيزات و وسائل مصرفي انسان از جمله، ابزارهاي دستي براي تمام مشاغل گوناگون، خودرو، ساختمان، تجهيزات و … را دارد كه متناسب با ويژگيها و خصوصيتهاي فردي مانند تناسب با اندام بدني باشد و “ارگونومي براي بهينهسازي انسان و محيط كار و شغل“ سعي در طراحي فضاي كار و زندگي دارد، آنهم به نحوي كه ايشان بتواند به راحتي و به دور از هرگونه آسيب رواني و جسمي به كار كردن و يا زندگي در يك محيط مشغول باشد.
در نوشتار بعدی به مشکلات حوزه شناخت و کاربرد ارگونومی در کشور پرداخته خواهد شد …