این روزها، عبارت «توسعه پایدار» یا «sustainable development» زیاد به گوش می رسد. پیش می آید که روزنامه ها، مدیران سازمانها و مسئولین کشور، لابه لای نوشته ها، صحبتها و برنامه هایشان، خواهان دست یابی به توسعه پایدار باشند. اما این «توسعه پایدار» چیست که مدلهای قبلی توسعه مثل آن نبودند؟ برای درک بهتر موضوع باید […]
هامون طهماسبی
پژوهشگر و مشاور توسعه پایدار و مسئولیت اجتماعی سازمانها
مطلب اختصاصی اخبار مهندسی صنایع ایران
این روزها، عبارت «توسعه پایدار» یا «sustainable development» زیاد به گوش می رسد. پیش می آید که روزنامه ها، مدیران سازمانها و مسئولین کشور، لابه لای نوشته ها، صحبتها و برنامه هایشان، خواهان دست یابی به توسعه پایدار باشند. اما این «توسعه پایدار» چیست که مدلهای قبلی توسعه مثل آن نبودند؟
برای درک بهتر موضوع باید نگاهی سریع به تحولات چند قرن اخیر بیاندازیم. تقریبا تا پیدایش انقلاب صنعتی، بیشتر نقاط دنیا از نظر میزان رشد تکنولوژیک تفاوت چندانی با یکدیگر نداشتند. اما در قرن ۱۸، ظهور انقلاب صنعتی، سبب تحولات و تغییرات گسترده ای در روند توسعه در دنیا شد. اختراع ماشین بخار و بعد ایجاد کارگاههای صنعتی با مقیاس بزرگ و بهره گیری بیشتر از ماشین برای افزایش مقیاس تولید سبب شد که تولیدات از حالت خانگی و کوچک مقیاس به شکل کارگاهی و کارخانه ای و بزرگ مقیاس در آیند. دانش و فناوری روز به روز کمک کرد که شناخت بیشتری نسبت به طبیعت و ظاهرا کنترل آن توسط نوع بشر به وجود آید. ظهور نسل های بعدی انقلاب های تکنولوژیک و مدرنیزه شدن سریع کشورها مجموعه اتفاقات بعدی بود که در کنار تحولات سیاسی در جغرافیای جهانی، سبب به وجود آمدن ناخودآگاه الگوی توسعه یافتگی برای انسان ها شد. این الگو که مبتنی بر توسعه اقتصادی بود، توجهات نوع بشر را به شدت به خود جلب می کرد و به سرعت تبدیل به آمال و آرزوهای خیلی از ملل دنیا برای «پیشرفت» شد که هنوز هم در میان بسیاری از جوامع، این تعریف از پیشرفت، پیشران و هدایت کننده برنامه ریزی ها در سطوح مختلف فردی، سازمانی و ملی است.
اما حقیقت این است که آنچه روایت شد، همه ی واقعیت داستانِ پیشرفت و توسعه نیست. اگرچه مجموعه اتفاقات بعد از انقلاب صنعتی، دستاوردهای مثبتی برای بشر از جهت توسعه ابزارهایی برای راحتی زندگی روی سیاره زمین داشت و این سیاره خاکی را تا حد قابل توجهی به کنترل نوع بشر در آورد، اما در پشت صحنه اتفاقات ناگواری رخ داد که به تدریج علامت سوالهایی برای دغدغه مندان پدید آورد.
در قرن گذشته و به تدریج مشخص شد که جنبه های «اجتماعی» و «انسانی» در پارادایم سنتی توسعه نادیده گرفته شده است؛ بدین شکل که گویی در این سیستمِ توسعه اقتصادی و مدرنیزه شدن روزافزون، انسان هم تبدیل به بخشی از ماشین و چرخدنده های آن شده و کرامتهای انسانی و حقوق اولیه او نادیده گرفته شده است. واقعیتی که هنرمند فقید، «چارلی چاپلین» به زیبایی تمام، آن را در فیلم «عصرجدید» به تصویر کشید.
حقیقت این بود که توسعه اقتصادی، در ظهور و پیدایش اش، با بهره کشی و نگاه غیرانسانی به پدیدآورنده خودش، همراه شده بود. ساعت های کار طولانی، دستمزدهای غیرمنصفانه، شرایط سخت کاری و مخاطرات ایمنی و سلامت شغلی، به کار گیری نیروی کار کودک و تهدید بنیان خانواده به واسطه عدم توازن بین کار بیرون و زندگی درون خانواده برای هم زنان و هم مردان، بخشی از این چالشهای انسانی بود. افزون بر این، توسعه اقتصادی که با وعده از بین بردن فقر و افزایش رفاه جوامع در مسیر خود جلو می رفت، به گواهی آمارها نه تنها نتوانسته بود بر فقر غلبه کند، بلکه بسیاری از طبقات اجتماعی و ملل را گرفتار دام فقر نهادی و ساختاریافته کرده بود. در حالیکه مجموع تولید اقتصادی دنیا، سال به سال در حال افزایش بود و هست، اما این افزایش ثروت، موضوعی نبوده که توسط همه اقشار اجتماعی احساس شود و به نظر می رسید که اغلب، گروههای خاصی از مزایای آن بهره مند می شدند و می شوند. برای مثال جالب است که بدانیم طبق گزارش آکسفام در سال ۲۰۱۳، هشتاد و پنج نفر اول فهرست ثروتمندان دنیا، به اندازه کل دارایی ۳٫۵ میلیارد نفر از مردم فعلی کره زمین، دارایی دارند! این سطح وحشتناک از نابرابری، خیلی ها را به فکر وا انداخت که «انسان در عصر جدید، اکرچه ثروت بیشتری تولید می کرد؛ اما لزوما خوشحال تر از انسان عصر قبل نبود.»
اما روی سیاه توسعه اقتصادی، فقط به خاطر جنبه های انسانی و اجتماعی آن نبود. بلکه وجه غم انگیز دیگری نیز داشت: «نابودی محیط زیست». توسعه تک بعدی و مبتنی بر رشد اقتصادی، نیازمند مصرف بیش از پیش و تخریب منابع طبیعی بود و در مدت کوتاهی، بلایی بر سر سیاره زمین آورد که در طول چند هزار سال عمر بشر بر روی آن، رخ نداده بود. بالارفتن دمای متوسط زمین، آلودگی منابع آب، آلودگی هوا، انقراض گسنرده نسل گونههای جانوری و گیاهی، اسیدی شدن اقیانوسها، از بین رفتن بخش مهمی از پوشش جنگلی و کمربند سبز زمین، بحران کم آبی، تغییرات آب و هوایی گسترده و به تبع آن، پدیدآمدن طوفان ها، سیل ها، تغییرات فصول، خشکسالی و … در بسیاری نقاط دنیا، از جمله نشانه های این تهاجم گسترده به طبیعت و غفلت از سیاره زیبایی بود که برای میلیون ها سال با مهربانی گهواره و میزبان ساکنان خودش بود و تا به این عصر، هرگز این چنین در معرض بی مهری یکی از گونه های میهمان خود قرار نگرفته بود. شدت پیامدهای فعالیتهای بشری بر محیط زیست تا بدانجا ادامه یافته است که عده ای از دانشمندان این عصر را «عصر انسان» می نامند؛ چرا که مهمترین اتفاق این عصر، دگرگونی سیاره و متاثر شدن همه گونه های زیستی از فعالیتهای انسانی بوده است.
اینکه نگاه مادی گرایانه و مبتنی بر اندیشه صرفا اقتصادی، چه رابطه علی و معلولی با این پیامدهای ناگوار اجتماعی و محیط زیستی دارد، به جای خود قابل بررسی و کنکاش بیشتر است. اما به هر حال ظهور این پیامدهای منفی، سبب شد که به تدریج در دهه های پایانی قرن بیستم توجهات به «پشت صحنه» رشد اقتصادی، بیشتر جلب شود و به تلاشهایی برای ایجاد آگاهی و شاید اصلاح جهت این قطار مدرنیته منجر شود. نتیجه آن شد که سازمان های مهم بین المللی و مراکز آکادمیک، نگاه جدیدی به توسعه را در دستور کار قرار دادند که پیدایش عبارت نام آشنای «توسعه پایدار» یکی از نتایج این تحولات و تلاش ها بود.
توسعه پایدار، در تلاش است که مسیر نادرست توسعه در چند قرن اخیر را که نگاهی صرفا تک بعدی داشت اصلاح کند تا آسایش و رضایت بیشتری از زندگی و رشد برای ساکنان فعلی و آینده کره زمین فراهم کند. ما، توسعه ای را پایدار می نامیم که در آن به شکلی متوازن و همه جانبه، ابعاد مختلف اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی مورد لحاظ قرار گرفته باشد. چنین توسعه ای که علاوه بر بعد اقتصادی، پیامدهای محیط زیستی و اجتماعیِ آن نیز مثبت و مدیریت شده باشد، مطلوب و ماندگار خواهد بود. با چنین نگاهی، بهره برداری از منابع طبیعی و سرمایه های انسانی امروز سیاره زمین، حیات و بهره مندی و شادی نسل های فعلی و آینده را به خطر نخواهد انداخت.
توسعه پایدار، امروز پیشران برنامه ریزی های توسعه در مناطق مختلف دنیا شده است و به عنوان یک ضرورت از آن صحبت می شود. اکنون در بسیاری از رشته های مهندسی و غیرمهندسی گرایش هایی با پیشوند «پایداری» یا «sustainability» تعریف شده اند تا نسل بعدی متخصصان را برای زندگی در دنیایی با پارادایم «توسعه پایدار» آماده کنند.
چالشهای توسعه پایدار در کشور عزیزمان ایران نیز امروز خود را در بسیاری از مسائل خرد و کلان منطقه ای و ملی نشان داده و لازم است که مدیران فعلی و فارغ التحصیلان آینده دانشگاهها، توجه کافی به الزامات و توانمندی های مورد نیاز جهت مواجهه با مسائل آن نشان دهند؛ مسائلی که بعضا بسیار پیچیده بوده و راه حلهای صرف مهندسی برایشان راهگشا نیست.
حرکت به سوی پایداری، در عین دشواری های موجود، فرصتهای زیادی نیز پیشروی دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته های مختلف دانشگاهی و به ویژه مهندسین صنایع قرار میدهد که با استفاده از خلاقیت و دانش خود بتوانند به ایفای نقش سازمانهای کوچک و بزرگ کشورمان در مسیر توسعه پایدار کمک برسانند.
سخن پایانی اینکه به باور نگارنده، تعریف دقیق ابعاد توسعه پایدار به ویژه در حوزه اجتماعی و فرهنگی، لازم است که با نگاهی ویژه به شاخصه های بومی همراه باشد و در این زمینه، تجربه مشرق زمین، برای برنامه ریزان کشورمان، پر استفاده تر از تجربه مغرب زمین خواهد بود. جالب است بدانیم که کشورهایی نظیر هند، توانسته اند در توسعه مدلهای اجتماعی و مشارکتی در جهت حل مسائل توسعه پایدار، موفق تر از مغرب زمین عمل کنند و این تجربیات در کنار تجارب بومی و وطنی از نسلهای گذشته، ان شا الله خواهد توانست یار و همراه دغدغه مندان فردای بهتر برای ساکنان سرزمینمان باشد. نگاه ما به پیشرفت بایستی عوض شود و حرکت به سمت توسعه پایدار، مسئولیت اجتماعی مشترک همه ماست.