یکی از رایجترین اشتباهات ناشیانۀ تازه مدیران، ناتوانی در تعیین خطوط قرمز در شغل جدیدشان است بخصوص در مورد اینکه چه کسی مسئول و پاسخگوی چه کاری است. زمانی که مدیریت کاری را بر عهده گرفتیم، دیگر نقش مان از یک همکار به یک هدایتگر تیم ارتقاء پیدا کرده است از موقعیتی که هدفش انجام […]
یکی از رایجترین اشتباهات ناشیانۀ تازه مدیران، ناتوانی در تعیین خطوط قرمز در شغل جدیدشان است بخصوص در مورد اینکه چه کسی مسئول و پاسخگوی چه کاری است.
زمانی که مدیریت کاری را بر عهده گرفتیم، دیگر نقش مان از یک همکار به یک هدایتگر تیم ارتقاء پیدا کرده است از موقعیتی که هدفش انجام کار به بهترین وجه بوده به جایگاه جدید حمایت و پشتیبانی از افرادی که اکنون باید کارها را انجام بدهند، مبدل گردیده و درک این جابجائی و تغییر کار چندان ساده ای نیست.
با اینحال حتی اگر انجام همۀ کارها توسط خودمان(مدیران)، باعث شود تا کارها سریعتر انجام شوند، بازهم می بایست در برابر این فشار و وسوسۀ کاری، مقاومت کنیم. مدیران مسئولیت و پاسخگوئی تمامی جوانب ادارۀ صحیح کسب و کار را برعهده دارند، از حضور در جلسات کارکنان گرفته تا تأمین بودجه ها و ارزیابی عملکرد افراد گروه و …..
زمانی که کار افراد گروه را خودمان برعهده می گیریم، آنها چیزی یاد نمی گیرند، ما هم زمان را برای انجام کارهای خودمان از دست می دهیم و از همه مهمتر سنت خطرناکی را در سازمان و کسب و کارمان پایه ریزی می کنیم. بنابراین بهتر است با صحبتی صادقانه با افراد گروه در مورد انتظاراتی که از آنان داریم مطمئن شویم که آنها می دانند کار ما حمایت از آنهاست اما انجام کارها برعهدۀ خودشان است و باید پاسخگوی کاری باشند که برعهده شان گذارده ایم.