بخشی از علاقه پژوهشی من در حوزهای است که به آن «تعامل اقتصاد و مدیریت عملیات / تحقیق در عملیات» میگوییم و در واقع ترکیبی از مدلسازی انگیزههای عاملها با مدلهای بهینهسازی است. به این خاطر در برخی کارگاهها و همایشهای حوزه مدیریت عملیات شرکت میکنم. نکتهای که در این همایشها به چشم میآید سهم […]
بخشی از علاقه پژوهشی من در حوزهای است که به آن «تعامل اقتصاد و مدیریت عملیات / تحقیق در عملیات» میگوییم و در واقع ترکیبی از مدلسازی انگیزههای عاملها با مدلهای بهینهسازی است. به این خاطر در برخی کارگاهها و همایشهای حوزه مدیریت عملیات شرکت میکنم. نکتهای که در این همایشها به چشم میآید سهم بسیار پررنگ محققان ترکیهای است که تقریبا بالاترین سهم را در بین ملیتها دارند. وقتی از آنها در مورد این موضوع میپرسیم پاسخ این است که رشته مهندسی صنایع یکی از جذابترین و رقابتیترین رشتههای کارشناسی در ترکیه است و در نتیجه بهترین دانشجویان (خصوصا زنان) جذب این رشته شده و بعدا در دوره تحصیلات تکمیلی در حوزه مدیریت عملیات و تحقیق در عملیات متخصص میشوند. شبیه نقشی که رشته مهندسی برق در ایران دارد.
من در ایران کارشناسی مهندسی صنایع خواندهام و بدون این که پردهپوشی و تعارف بکنم باید بگویم که از همان سالهای تحصیل کارشناسی (حوالی سال ۷۵) این شکایت را از ساختار ضعیف، قدیمی و ناکارآمد این رشته داشتهام. تا حدی هم ماجرا را که دنبال میکنم به نظرم هم نمیرسد که تغییر خیلی مهمی در آن اتفاق افتاده باشد. به نظرم برنامه درسی ضعیف رشته مهندسی صنایع عملا آن موقعیتی که ایرانیها میتوانستند مشابه ترکیهای ها داشته باشند تضعیف کرده است (هر چند نسل جوان و پرافتخاری از محققان ایرانی در این حوزه در حال ظهور است.)
مشکل برنامه درسی مهندسی صنایع چه بود؟ از دید من مشکل این بود که این رشته جای یک دوره کارشناسی قوی در حوزه «تحقیق در عملیات» را گرفته بود. اگر کسی از من مشورت تحصیلی بگیرد میگویم تحصیل در یک دوره قوی کارشناسی تحقیق در عملیات یک انتخاب بالقوه کارا برای کسی است که میخواهد بعدا در حوزههایی مثل اقتصاد، فاینانس، علوم داده، مدیریت عملیات، حتی محیطزیست و امثال آن ادامه تحصیل بدهد.
ولی چرا مهندسی صنایع رایج در ایران این رشتهای که میگوییم نیست؟ برای اینکه برنامه درسی مهندسی صنایع در ایران پر از دروس «غیرریاضی» یا با ریاضیات بسیار سبک و عمدتا مرتبط با مدیریت کارخانه است و حجم دروس ریاضیمحور جدی و معطوف به مهارت مدلسازی در آن محدود به حداکثر ۴-۵ درس است. ضمن این که حجم قابل توجهی از برنامه را دروسی مثل نقشهکشی صنعتی، کارگاهها، مبانی مهندسی برق و مکانیک و شیمی و امثال اشغال کرده است. این ساختار شاید برای کسی که قرار بوده در دهه ۶۰-۷۰ میلادی در حوزه بهینهسازی خط تولید فعالیت کند مناسب بوده ولی لزوما برنامه بهینهای برای «مدلسازان قرن ۲۱» نیست.
من اگر قدرت داشتم و میتوانستم یک دوره کارشناسی مهندسی صنایع متمرکز بر تحقیق در عملیات طراحی کنم، همه دروس از آن نوع را حذف میکردم (یا اختیاری میکردم) و به جایش دروسی مثل «جبر خطی»، «مبانی ریاضی تحقیق در عملیات»، «برنامهریزی پویا»، «سیستمهای پویا»، «فرآیندهای تصادفی»، «تحلیل الگوریتمها»، «یادگیری آماری»، «کنترل بهینه تصادفی»، «نظریه تصمیم»، «نظریه بازی»، «نظریه شبکه»، «روشهای محاسباتی» و «اقتصادسنجی» به علاوه برخی دروس حول کاربردهای تحقیق در عملیات در حوزههایی مثل انرژی، بهداشت، محیطزیست، مسایل شهری، مدیریت درآمد، بازارهای مالی و بازارهای دوسویه را اضافه میکردم. اکثریت این دروس در دورههای ارشد و دکترای مهندسی صنایع در ایران تدریس میشود ولی دوره کارشناسی با این ترکیب نداریم. رشته «ریاضی کاربرد تحقیق در عملیات» قرار بوده چیزی شبیه به این باشد ولی به دلایل مختلف در عمل آن قدر فراگیر و موفق نشده است.
این مطلب را نوشتم تا یک آرزوی قدیمی خودم را بیان کنم. امیدوارم اشتباه کرده باشم و ساختار رشته مهندسی صنایع در کشور به این سمت متحول شده باشد. البته در این ماجرا شاید مقصر اصلی نظام دولتی، بوروکراتیک و متمرکز تصویب برنامههای درسی دانشگاهی در ایران است که فضای نوآوری و رقابت بین دانشکدههای مختلف را از بین میبرد و همه را مجبور میکند تا از یک ساختار درسی که ممکن است یکی دو دهه قبل تصویب شده است پیروی کنند. وگرنه مطمئنم که خیلی از استادان مهندسی صنایع در ایران مدتها است که علاقهمند به تغییر برنامه درسی هستند.
مسیح
تاریخ : 6 - تیر - 1398این تغییر ساختار در سرفصل های دروس در سایر رشته های دانشگاهی هم باید اتفاق ببافند ، واقعیتی است که باید پذیرفت
حمید
تاریخ : 27 - اردیبهشت - 1398با درود
عنوان هائی که این دوست گرامی برای رشته مهندسی صنایع ارائه داده اند سبب می شود که رشته مهندسی صنایع بطور کامل در حاشیه برده شود و از کاربردی بودن به یک رشته بدون کاربرد و مرده درآید .