تامینلجستیک درونی پا به پای تولید طی سالیان متمادی به رشد و بالندگی خود ادامه داده و میدهد. به بیانی بهتر، تولید بدون لجستیک امکانپذیر نبوده و این دو همزاد و همراه یکدیگر معنی مییابند. بیگمان، سالها قبل از اینکه توجه مدیران تولید به لزوم توجه به ارتباطات و فعالیتهای برونسازمانی جلب شود (قبل از […]
تامینلجستیک درونی پا به پای تولید طی سالیان متمادی به رشد و بالندگی خود ادامه داده و میدهد. به بیانی بهتر، تولید بدون لجستیک امکانپذیر نبوده و این دو همزاد و همراه یکدیگر معنی مییابند. بیگمان، سالها قبل از اینکه توجه مدیران تولید به لزوم توجه به ارتباطات و فعالیتهای برونسازمانی جلب شود (قبل از دهه هفتاد میلادی) و همزمان با رشد فزاینده صنعتی پس جنگ جهانی دوم، این لجستیک درون کارخانهای بوده است که مورد توجه و دقت مدیران صنعتی قرار گرفته است. و البته که همچنان موضوعی کلیدی و اثرگذار بر تولید و شاخصهای کلیدی آن میباشد. امروزه شاهد آن هستیم که کارخانجات پیشرفته و بزرگ تولیدی در سطح بالای چارت سازمانی خود بخشی به عنوان لجستیک را در نظر گرفته و بدان اهتمامی ویژه میورزند.
در یک تقسیم بندی کلی، لجستیک را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: لجستیک کلان و لجستیک خرد که به ترتیب در حوزه اقتصاد کلان و اقتصاد خرد مورد توجه قرار میگیرند. لجستیک کلان به مقولاتی همچون: لجستیک بینالملل، لجستیک ملی، لجستیک تجاری و مانند آن میپردازد که خارج از موضوع این بحث است و لجستیک خرد بیشتر به لجستیک کارخانه/شرکت میپردازد که خود به چهار دسته تقسیم میشود:
- لجستیک مقدم[1]: که بدان لجستیک تدارکات نیز میگویند و بر تامین و تدارک مواد اولیه و قطعات از تامینکنندگان تا کارخانه تولیدی تمرکز دارد.
- لجستیک درونکارخانه[2]: که بر فعالیتهای لجستیکی فرایند تولید تمرکز داشته و موضوع مورد بحث در این یادداشت است.
- لجستیک تالی (بیرونی)[3]: که بدان لجستیک توزیع نیز میگویند بر ارسال و توزیع محصول نهایی از کارخانه به دست مشتریان تمرکز دارد.
- لجستیک معکوس[4]: که فعالیتهای لجستیکی چرخه معکوس جریان محصول (شامل محصولات ازکار افتاده، معیوب و خراب) را شامل میشود.
لجستیک درونی، کلیه فعالیتهای اجرایی، مدیریتی، نظارتی و کنترلی است که بر جریان و نگهداری کالا (اعم از مواد اولیه، کالای در جریان ساخت و محصول نهایی) از لحظه تامین مواد اولیه تا هنگام خروج محصول از سایت تولیدی اعمال میشود. به بیانی دیگر، کلیه فعالیتهای پشتیبانی تولید که مرتبط با جریان فیزیکی و اطلاعاتی کالا در محدوده فضای تولید میباشد را میتوان لجستیک درونی دانست. درحالیکه حملونقل، نگهداری و انبارش، جابجایی و انتقال مواد و کالا اصلیترین مولفههای لجستیک درونی را تشکیل میدهد اما فعالیتهایی همچون خرید مواد و قطعات، زمانبندی دریافت و ارسال، بستهبندی، ذخیرهسازی و جریان اطلاعات مربوط نیز به عنوان بخشی از لجستیک درونی شناخته میشوند. به طور خلاصه، لجستیک درونی مقولهای درونسازمانی محسوب میشود؛ حال آنکه لجستیک بیرونی موضوعی برونسازمانی و بین سازمانی است.
گرچه برخی فعالیتهای لجستیکی را از نوع هزینه میدانند که بایستی در جهت حذف آنها حرکت کرد اما به تاکید باید گفت اتفاقا فعالیتهای لجستیکی منجر به ایجاد ارزش افزوده برای محصول میشود. چراکه امروزه مطلوبیت یک محصول فقط در خود محصول خلاصه نمیشود بلکه مطلوبیت زمانی و مکانی (تحویل در زمان مناسب و در مکان مناسب) قسمت قابل توجهی از ارزش افزوده یک محصول را تشکیل میدهد. حال آنکه تحویل در زمان مناسب و در مکان مناسب چیزی جز لجستیک مناسب نیست. بنابراین به جای اینکه به دنبال حذف لجستیک درونی از فرایند تولید باشیم که امری محال است باید به دنبال بهینه کردن لجستیک درونی در جهت خلق ارزش بیشتر برای محصول بود.
جالب است بدانیم که لجستیک امروزه حتی در مرحله طراحی محصول نیز مورد توجه است و «طراحی براساس لجستیک[5]» رویکردی است که در سالیان اخیر مورد توجه جدی طراحان محصول در راستای کاهش قیمت تمامشده قرار گرفته است[6].
تاثیر لجستیک درونی بر توانمندی یک شرکت تولیدی برای کسب رضایت مشتریانش و چابکی و چالاکی آن اجتنابناپذیر است. همه تلاشها برای مدرنسازی ماشینآلات و فرایند تولید به منظور افزایش کارایی و عملکرد تولید، زمانی مفهوم مییابد و عملیاتی میشود که یک سیستم توانمند لجستیکی نیز جهت تسهیل جریان اقلام درون سیستم تولیدی طراحی و پیادهسازی شده باشد. سیستم تولید پیشرفتهای را در نظر بگیرید که تغذیه خطوط آن به کندی انجام میشود و یا جابجایی کالا بین ایستگاههای تولید طبق سیستم جابجایی قدیمی صورت میگیرد؛ مسلما پیشرفته بودن این سیستم تولید هیچ کمکی به افزایش خروجی کارخانه و ارتقای کارایی آن نخواهد داشت چرا که سیستم لجستیک سنتی بسان یک گلوگاه مانع افزایش تولید میشود. بنابراین دو سیستم تولید و لجستیک لازم و ملزوم یکدیگر در کارخانههای تولیدی بوده و ارتقای آنها باید به صورت یکپارچه و همسطح با هم انجام پذیرد.
با این توضیح جای هیچ تردیدی نیست که چنانچه مدیریت ارشد یک مجموعه تولیدی به دنبال کاهش هزینههای تولید است ضروریست لجستیک درون کارخانهای را چه بسا بیشتر از سیستم تولید آن مورد توجه قرار دهد. علت تاکیدم بر لزوم توجه بیشتر به بخش لجستیک این است که اتفاقا بیشترین اتلافها و هدررفتها (یا به قول گلدرات: مودا) طی فرایند تولید یک محصول، در بخش لجستیک آن اتفاق میافتد که باعث تحمیل هزینههای آن بر قیمت تمامشده محصولات میشود. طی پروژههای عارضهیابی مختلفی که در مجموعههای تولیدی بزرگ و کوچک انجام شده است بیشتر عارضهها و گلوگاهها مربوط به لجستیک درونی (و نه خطوط تولید) بوده است.
در ادامه بحث، تلاش کردهام لجستیک درون کارخانهای را از سه منظر مورد بررسی قرار دهم: زیرساختها، سازماندهی و سیستمها.
زیرساختها
زیرساخت تولیدی را عموما تسهیلات فیزیکی که جزو داراییهای سرمایهای محسوب میشوند همچون ساختمان، انبار و مانند آن میدانیم. بیگمان، ساختمان کارخانه تولیدی مهمترین زیرساختی است که در مرحله راهاندازی یک کارخانه مورد توجه قرار میگیرد؛ چراکه این زیرساخت یکبار برای همیشه (مدتی خیلی طولانی) ایجاد میشود که بیشترین هزینه ایجاد را نیز تحمیل میکند. متاسفانه اقداماتی همچون طراحی چیدمان استقرار دستگاههای تولیدی و برنامهریزی جریان مواد عموما پس از اینکه ساخت بنای ساختمان به پایان رسید صورت میگیرد که البته خیلی دیر است. چرا که شکل و اندازه ساختمان ساخته شده، محدودیتی اساسی برای طراحی چیدمان و جریان مواد خواهد بود که به آن تحمیل میشود.
حال آنکه چنانچه از منظر هزینه نیز به موضوع نگاه کنیم، عموما هزینههای اضافی که بابت استقرار نادرست ماشینآلات و در نتیجه انتقالهای اضافی و تکراری کالا در مراحل ساخت پرداخته میشود (که جزو هزینههای لجستیک درونی محسوب میشود) بهطور سرجمع و در طول عمر کارخانه، از هزینه ایجاد کارخانه فراتر خواهد رفت. اما متاسفانه این امر غالبا از سوی مدیریت مغفول میماند.
مسافتهای طولانی که کالاهای در جریان ساخت طی فرایند تولید باید بپیمایند، مسیرهای پرپیچ و خم جریان مواد که به دلیل برنامهریزی جریان ضعیف بوده و کارخانه را بیشتر شبیه یک ظرف پر از ماکارونی کرده است (کاریکاتور تصویری این شماره تاحدی گویای این واقعیت است) و تراکم بالا که ناشی از کمبود فضا برای نگهداری مواد و قطعات موردنیاز تولید بوده و باعث آسیبهای مالی و انسانی زیادی میشود، جملگی مشکلاتی هستند که از عدم توجه به مسایل لجستیکی به هنگام ایجاد زیرساختها ناشی شده و تا همیشه گریبانگیر تولید خواهد بود.
شاید برای خوانندگان دانستن این موضوع جالب باشد که این نقصان در دنیای آکادمیک و مقالات علمی و کاربردی منتشر شده نیز کاملا قابل مشاهده است. شاید خالی از لطف نباشد که اشارهای به تجربه شخصی نگارنده در این خصوص داشته باشم. زمانیکه در حال تدوین پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد خود با موضوع طراحی مسیر بهینه حرکت باربران خودکار[7] در یک مجموعه تولیدی بودم با مرور ادبیات موضوع به این نکته برخوردم که یکی از مفروضات اصلی مقالات معتبر مرتبط با موضوع طراحی چیدمان و برنامهریزی جریان مواد این است که فضای کارخانه از قبل معلوم است! و محققین تلاش میکردند در این فضای موجود بهترین برنامهریزی جریان مواد را انجام دهند که هزینهها را کمینه کند. نگارنده با برداشتن این فرض محدود کننده (که تا آن زمان یک فرض بدیهی و ضروری محسوب میشد) و حل مسئله مسیریابی به این نتیجه رسید که اتفاقا با برداشته آن فرض از پیچیدگی مسئله بسیار کاسته شده و نتایج حاصل در مقایسه با موارد مشابه قبلی هزینهها را بعضا تا چند برابر کاهش میدهد.
بنابراین توجه به مسایل لجستیکی بهخصوص طراحی چیدمان و برنامه جریان مواد و نیز درنظر گرفتن طرحهای توسعهای مرتبط (همچون عرض کافی برای راهروهای جریان مواد) و انعطافپذیری لازم (طراحی مدولار که امکان تغییر در محصول و فرایند تولید را تسهیل میکند) از ضروریاتی است که به هنگام ایجاد زیرساختهای تولیدی باید مورد توجه باشد.
سازماندهی
نوع سازماندهی یک کارخانه یکی دیگر از مسایل مهمی است که تاثیر به سزایی بر تولید و هزینههای تولید دارد. در حالیکه داشتن مقیاس اقتصادی در تولید یکی از مهمترین مولفههای فعالیت اقتصادی در دنیای امروزی است اما باید دقت کنیم که این موضوع ما را به تله ایجاد کارخانجات بزرگ و متمرکز کردن امور نیاندازد.
در همین دنیای رقابتی کنونی که داشتن مقیاس اقتصادی، مهم و حیاتی است شاهد آنیم که شعار «کوچک بودن زیباست[8]» بسیار مورد توجه است. و این نکته ظریفی است که وسیع بودن کارخانه تولیدی و متمرکز کار کردن معنایی نیست که امروزه از مقیاس اقتصادی مستفاد میشود. از نگاه نگارنده، چه بسا وسعت و تمرکز برخلاف مسیر حرکت موفقیت است که منجر به هزینههای بالا، زمانهای تحویل طولانی، موجودیهای بالا، چابکی پایین، کنترل ضعیف و درنتیجه عدم رضایت مشتریان میشود.
مقایس اقتصادی را باید در فعالیت بهصورت شبکهای و زنجیره تامین دانست. در حالیکه روند کنونی به سمت کارخانجات کوچک، غیرمتمرکز و تخصصی میباشد. این کوچکسازی کارا به مدد کاهش قابل توجه مسافتهای جریان کالا، کوچک شدن فضای انبارهای دایمی موقت موردنیاز، کاهش قابل توجه تسهیلات لجستیکی و مواردی مشابه، باعث کاهش قابل توجه هزینههای لجستیکی درونکارخانهای و در نتیجه قیمت تمام شده محصول نهایی میشود. ضمن اینکه با داشتن سیستمهای برنامهریزی و جریان اطلاعات یکپارچه که به مدد پیشرفت فناوری اطلاعات کاملا دردسترس است، این کارخانجات کوچک و تخصصی میتوانند با یکدیگر ارتباطات شبکهای گستردهای داشته و از آن طریق یک محصول اصلی در مقیاس اقتصادی تولید کنند. هرچند که برخی از فعالیتهای پشتیبانی همچون امور مالی، طراحی محصول اصلی، بازاریابی و مانند آن که حالت عمومی دارند میتوانند و بهتر است به صورت متمرکز و مشترک بین واحدهای تولیدی یک شبکه انجام شوند.
سیستمها
آخرین موضوعی که لازم میدانم در توصیف لجستیک درونی بدان اشاره کنم که اتفاقا میتوان آن را مهمترین نیز دانست، «سیستم»ها میباشد که براساس آن هر حرکت و فعالیتی شکل میگیرد. در لجستیک درونی یک فضای تولیدی، سه سیستم اصلی وجود دارد:
- سیستمهای فیزیکی
- سیستمهای اطلاعاتی
- سیستمهای مدیریتی
منظور از سیستمهای فیزیکی لجستیک درونی همان سیستمهای ذخیرهسازی و جابجایی میباشد. با توجه به شناخته شده بودن این سیستمها، زیاد بدان نمیپردازم و تنها به یک نکته اکتفا میکنم که در بهرهبرداری از سیستمهای فیزیکی و ابزارهای مربوط به آن (همچون نقالهها، لیفتتراکها و …) در دسترس بودن سیستم بسیار مهمتر و حیاتیتر از میزان بهرهبرداری از سیستم است. به بیانی دیگر، تلاش در جهت بهرهبرداری هرچه بیشتر از یک سیستم فیزیکی نباید منجر به کاهش دسترسی بدان سیستم شود. به عنوان نمونه، به صرف اینکه حداکثر بهرهبرداری از یک لیفتتراک در طول روز انجام شود نباید آن را بین چندین انبار به اشتراک گذاشت چنانچه این امر منجر به عدم دسترسی به این وسیله در برخی زمانهای لازم برای یک انبار شود.
امروزه ضرورت و اهمیت سیستمهای اطلاعاتی بیش از گذشته درک میشود و شاید بتوان اذعان داشت که کمتر بخش تولیدی وجود دارد که از سیستمهای اطلاعاتی بهره نبرد. چرا که از یک سو فرهنگ بکارگیری سیستمهای اطلاعاتی بین کارگران یک واحد تولیدی بیشتر مورد پذیرش قرار گرفته و مثل گذشته در برابر آن مقاومت انجام نمیشود و از سویی دیگر با پیشرفت فناوریهای اطلاعاتی، سیستمهای اطلاعاتی دقیق و قدرتمندی توسعه یافتهاند که استفاده از اطلاعات بهروز و دقیق را جایگزین اطلاعات تخمینی و پیشبینیها کردهاند. همانطور که در بالا نیز اشاره شد، سیستمهای اطلاعاتی برای حرکت به سوی کوچکسازی و غیرمتمرکز شدن تولید و در نتیجه افزایش کارایی و کاهش هزینهها یک ضرورت است.
سیستمهای مدیریتی (مثل WMS)، نرمافزارهای یکپارچهسازی (مثل ERP) و فناوریهای کنترلی (مثل بارکد و RFID) نمونههای از سیستمهای اطلاعاتی هستند. البته باید توجه داشت که سیستم اطلاعاتی لزوما یک سیستم کامپیوتری نیست و به عنوان مثال، سیستم کانبان ژاپنی نیز یک سیستم اطلاعاتی محسوب میشود.
سیستمهای مدیریتی قسمت مهمی از هر فرایند و سیستم کلان از جمله لجستیک درونی را شکل میدهد. این سیستمها درواقع هماهنگکننده و هدایتکننده دو سیستم قبلی و نیز یکپارچهکننده لجستیک درونی با سیستم تولید و نیز با لجستیک بیرونی میباشد. برخی از مهمترین مسایل مطرح در سیستم مدیریتی لجستیک درونی عبارتست از:
- مدیریت جریان مواد: حملونقل اصلیترین مولفه لجستیک محسوب میشود. بنابراین مدیریت این بخش که در لجستیک درون کارخانهای با عنوان مدیریت جریان مواد میشناسند اصلیترین قسمت از سیستم مدیریتی لجستیک میباشد. تصمیمگیری درخصوص نوع وسیله جابجایی (لیفتتراک، نقاله، باربران خودکار، …)، زمانبندی جابجاییها، تعیین نقاط بارگیری/بارانداز و مسیریابی از مهمترین مسایل مدیریت جریان مواد میباشد.
- مدیریت موجودیها: اعم از اینکه کنترل و نگهداری انواع موجودیها بهصورت درون کارخانهای، برونسپاری، مدیریت توسط خریدار[9] و یا مانند آن انجام شود.
- هماهنگی با سیستم تولید: سیستم مدیریتی لجستیک درونی باید همسو و هماهنگ با سیستم تولید برنامهریزی شود. به عنوان مثال، وقتی که تولید بهصورت «تولید به موقع[10]» انجام میشود سیستم لجستیک درونی نیز باید به شکل «لجستیک به موقع» درآید. همچنین درصورتیکه استراتژی تولید کارخانهای، تولید ناب یا چابک باشد سیستم لجستیک درونی نیز باید همسو با آن لجستیک ناب و لجستیک چابک را برگزیند.
- تعیین مرز فشاری/کششی[11]: با توجه به اینکه اقدامات لجستیکی موردنیاز برای تولید به صورت فشاری کاملا متفاوت و گاه متضاد با اقدامات لجستیکی موردنیاز برای تولید کششی است لازم است نسبت به تعیین محدوده و مرز تولید فشاری و تولید کششی قبل از طراحی سیستمهای فیزیکی لجستیک (مثل انبارهای ثابت و موقت یا ماشینآلات لجستیکی) اقدام شود.
- ارزیابی و اندازهگیری عملکرد لجستیکی: تدوین و بکارگیری سیستم و رویه مناسب ارزیابی عملکرد شامل تعریف شاخصهای لجستیکی، فواصل زمانی مناسب برای ارزیابی، استاندارد هریک از شاخصها و مانند آن و پس از آن ارزیابیهای دورهای دقیق طبق سیستم طراحی شده از مهمترین اقدامات لازم سیستم مدیریتی میباشد.
منتشر شده در ماهنامه لجستیک و زنجیره تامین (شماره 27)
[1] Inbound Logistics
[2] Internal Logistics, Indoor Logistics, Intralogistics
[3] Outbound Logistics
[4] Reverse Logistics
[5] Design For Logistics (DFL)
[6] خوانندگان برای مطالعه بیشتر در این خصوص میتوانند به یادداشت منتشر شده توسط نویسنده در سخن سرآغاز ماهنامه شماره 11 (بهمن 1391) مراجعه نمایند.
[7] Automated Guided Vehicles (AGV)
[8] Small is beautiful
[9] Vendor Managed Inventory (VMI)
[10] Just In Time (JIT)
[11] Pull/Push